پنجشنبه ۳۰ مرداد ۹۹
جمعه ۱۷ مرداد ۹۹
رفقا من رو دعای شما حساب کردم...
نیازمند یه شغل خوب و مناسبم
یه قلب اروم
یه زندگی اروم
یه روح اروم
یه ایمان محکم و قوی❤
طوفان بلا بدجور داره اذیت میکنه....
روزهای به شدّت سختی و دارم پشت سر میذارم
فقط دعا و خدا زنده نگهم داشته
مارا به سخت جانی خود این گمان نبود...
دعا کنید
فکر کنم تحبس الدعا شدم
برعکس الدعا هم داریم😅😅؟!
دعاهام برعکس مستجاب میشه هرچی دعا میکنم اوضاع بهتر شه بدتر میشه
اجالتن شما دعا کنید حتما فرجی میشه...
چهارشنبه ۸ مرداد ۹۹
ز همه دست کشیدم تا تو باشی همه ام...
دلم میره برات که خدا😍
عاشق دعای عرفم قشنگ ضرفیت داره غم یکسال و بشوره ببره😍😍
آشوبم آرامشم تویی😍😍😍
خیلی خیلی دعا کنید برام
دوشنبه ۱۶ تیر ۹۹
دارم بدترین شب و روز های عمرم و سپری میکنم
اونایی که این روزا کنارم باشن و حالم و خوب کنن تا ابد تو زندگیم نگه میدارم
بقیه رو تو همین روزای تلخ میذارم بمونن و ازشون رد میشم
يكشنبه ۴ خرداد ۹۹
از وقتی یادم میاد توفیق نداشتم ماه رمضون روزه بگیرم
بچه تر که بودم خوشحال بودم از این قضیه
نادون بودم😊به خوردنه فکر میکردم
امسال عجیب دلم سوخت
روزای اول خیلی تلخ گذشت قید سلامایم و زدم و گفتم میخوام لذت روزه داری و بچشم خدااااااا
سه روز روزه گرفتم و کلی کیف کردم و خوشحال بودم که کلیه هام ناسازگازی کردن😭😭😭
باز رفتم تو لاک خودم و یه حالتی با خدا سرسنگین بودم
قهر بودم باهاش که چرا من و از این همه نعمت محروم کرده
بیتفاوت بودم انگار نه انگار که مثلا ماه خاصیه!!!
اما امشب امشب امشب
دلم کبابه😭
حس یه جامونده دارم
سفره ای پهن بوده اما من کج سلیقه ی بی لیاقت از این سفره هیچ سهمی نداشتم😭😭
من خیلی رو ماه رمضون حساب باز کرده بودم
من رو شبای قدرت حساب باز کرده بودم
امسال هم سوره انبیا اومد برام باعجله چیزی نخواه!!!
من تو رو میخوام
فقط تو رو میخوام
چندساله که فقط خودت و میخوام
محبوبم رب من
خدای من
من خودت و میخوام فقط😭
عجله هم دارم
بسه دیگه 26سال غفلت
من خیلی غافلم خدا😭😭😭
تمام زندگیم و غفلت گرفته
بدبختی و بیچارگی زنجیرم کرده
همه چی تویی دنیام تویی
حای همین بدبختی هارو هم چاره تویی
یار تویی رفیق تویی همدم تویی همه چیییییی تویی
محبوب من
رفیق من
شفیق من
خدای من
طبیب من
انیس من
همه کس من
همه کسم شو خدا
قلبم و خالی کن از غیر خودت
عاشقم باش عاشقم کن ♥
شنبه ۹ فروردين ۹۹
تو این قرنطینه اجباری فرصت خوبیه به درون خودمون سفر کنیم
بقول زنده یاد قیصر
دیرگاهیست که افتاده ام از خویش به دور
شاید این عید به دیدار خودم هم بروم...
این عید همون عید مدنظر قیصرجانه
من هرروز یه برنامه لایو روانشناسی میبینم و مطالب روانشناس مورد علاقه خودم و دنبال میکنم
نکاتش و ختما اینجا یاداشت میکنم
سعی میکنم حتما در روز یه ویس از استاد صفایی یااستاد پناهیان گوش کنم
برای خود واقعیم بیشتر وقت دارم میذارم
سعی میکنم صفحه های مجازی و کمتر کنم
شاید اینستارو برای همیشه حذف کنم!!!یا برای یه مدت طولانی
بخاطر روانشناسم نگه داشتم😭تلگرامم بخاطر ایشون و استاد صفایی
ولی میتونم زمانش و کمتر کنم روزی ده دیقه برم سروقت گوشی فقط به احترام خودم❤
اینم یه مقاله جالب از خانم دکتر
https://www.vidafallah.com/چند-راهکار-عملی-برای-تغییر-در-زندگی/
پنجشنبه ۱۵ اسفند ۹۸
امشب شب تولدمه
حذف وبلاگ زده بودم اما از اونجایی که همیشه تولدام و با شما جشن گرفتم لغو حذف زدم....
(مطلب فوق حذف شد)
تصمیم گرفتم از امشب بالغانه تر رفتار کنم
مریم امروز اومد سورپیرایزم کرد
خیلی خوش گذشت الحمدالله
چهارشنبه ۱۴ اسفند ۹۸
شب تولدم با تولد دردونه امام رضاست♥
تنها خوشحالی و دلخوشی امشبم همینه♥
دلم یه هدیه خوب میخواد از خود اقا♥
سه شنبه ۶ اسفند ۹۸
ساعت 11پیامش و دیدم تلخ ترین و زهرمار ترین خبر عمرم
شش صبح پیام داده بود
که انالله و انا علیه راجعون...
پیام و دوسه بار خوندم فکر کردم خبر فوت مادربزرگشه!
برای بار چهارم که دیدم اول پیام و دیدم نوشته بود این برای مامانمه
زهرای عزیزم همون که گفته بودم مفصل راجبش خواهم نوشت...
خبر فوت مامانش و برام فرستاد...
ساعت 10تا 12بهشت زهرا خاکسپاری...
زهرا از بهترین و با مرام ترین دوستای مجازیم بود
از زمان وایبر و لاین باهمیم، باهم سر قرار هم رفتیم
و من صمیمی ترین دوستشم و اون هم صمیمی ترین دوستمه چیزایی که به هیچکس نمیگم به اون میگم... .
یه دختر خود ساخته و بیش از حد خانم....
زهرا خواهر هم نداره!
دلم میخواست زودتر میدیدم پیام و میرفتم پیشش براش خواهری میکردم😭
علائم سرماخوردگی داشتم
گفتم برم دکتر بهم امپول بزنه خوب شم فردا برم پیشش
دکتر گفت اوضام وخیمه! ازم ازمایش کرونا ویروس گرفتن جوابش نیم ساعت دیگه اماده میشه😭شدیدا وسواسی شدم😭
دلم پیش زهراست
پنجشنبه ختم مادرشه... امیدوارم بتونم پنجشنبه پیشش باشم😔
چقدر مرگ مادر سخته....
از صبح تو شوکم...
من فوبیای این خبر و دارم با خبر فوت هر مادری بهم میریزم و دنیا رو سرم خراب میشه...
زنگ زدم بهش قبل تماس زار میزدم برای دل زهرا روضه خوندم...
زنگ زدم اون من و اروم میکرد گفت گریه نکن نگران من نباش
بعش گفتم زهرا گریه کن الان وقت گریه کردنه بغضش ترکید
میدونم از صبح همه بهش گفتن گریه نکن
مگه میشه برای فوت یه مادر گریه نکرد...
فکر کنم مادرش چهل سال سن داشت...
بچه بزرگش متولد70بود....
دعا کنید برای ارامش دل زهرا
برای خونه اخرت مامان زهرا😔
برای بیمارها
بچه ها هرکس تونست امشب برای مادر زهرا نماز شب اول قبر بخونه
معصومه نام پدر مهدی
دو رکعت است در رکعت اول بعد از حمد آیت الکرسی را تا « هم فیها خالدون » و در رکعت دوم بعد از حمد ده بار سوره قدر را بخواند و پس از اتمام نماز بگوید : « اللهم صل على محمد وآل محمد وابعث ثوابها إلى قبر فلان (به جای فلان نام شخص را بگوید) » .معصومه
يكشنبه ۲۷ بهمن ۹۸
شناخت اکثر ما از خانم #فاطمه_زهرا سلاماللهعلیها اینه که ایشان #مادر_خوب بوده و خوب #شوهرداری میکرده
ء #مادرانگی ایشان بلندترین قله آفرینش بوده اما من امروز میخوام راجع به فعالیتهای دیگهشون بگم که زیاد گفته نمیشه
فاطمه، دختر محمد و خدیجه یک کنشگر سیاسی و یک فعال اجتماعی بود. #زن_قوی و خردمندی که درحساسترین پیچ تاریخ، فرمان افکار عمومی رو در دست گرفت. او تلاش کرد تا اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر خودش رو اصلاح کنه و تا لحظه شهادت، دست از کنشگری برنداشت. ایشان در یکی از زنستیزترین دورانها که زنان حتی حق اظهار نظر در مسایل شخصیشون رو نداشتند قیام کرد و با ابزارهایی که در دسترس داشت جنگید
.
زمانی که باید حرف میزد با صلابت خطبه خواند
زمانی که حرف و خطبه کارساز نبود حتی شمشیر و زور هم به کار نمیآمد، تن زنانه و ظریفش رو سپر بلای مردی کرد که "ولی" و رهبر او بود تا به مردم و به تاریخ بفهمانه مخالفان این حاکم، تا چه حد باطلند
زمانی دیگر خانه به خانه در شهر گشت، و حق رو از فراموشکاران مطالبه کرد
.
سه شنبه ۲۲ بهمن ۹۸
وقتی میگی از رگ گردن به ما نزدیکتری
یعنی چقدر نزدیک!
حبل الورید....
چقدر این ایه یادمون میره!!!
وقتی موقع گناه فکر کنم نزدیکی مثل رگ گردن
و حضورت و حس کنم! شرمم میاد گناه کنم...
این روزا خیلی حس میکنمت تو زندگی
وسط همه گرفتاری هام وقتی حس میکنم میخوای عیارم و بسنجی.... میخوای سیقلم بدی
میخوای رشدم بدی.... نزدیک ترین....
سخت محتاج نگاتم...
ربنا ولا تُحَملنا مالا طاقَةَ لَنا به
پنجشنبه ۳ بهمن ۹۸
مگه ما چقدر زندهایم که بخوایم همهی آدمارو تا دقیقه نود تو زندگیمون نگه داریم؟ مگه چقدر زندهایم که بخوایم به کسی بارها فرصت اشتباه کردن بدیم؟ مگه چقدر هستیم که بخوایم دورمونو با آدمایی پر کنیم که به جز حال بد هیچی دیگه برامون نمیارن؟
مهم ترین مسئولیت ما در مقابل خودمونه. ما مسئول تک تک لحظهها و ثانیههای خودمونیم. مسئول تک تک روزایی که داره از عمرمون میگذره. مسئول تک تک آسیبایی که به خودمون میزنیم. مسئول تک تک آسیبایی که اجازه میدیم بقیه بهمون بزنن.
ما مهم ترین مسئولیتمون در قبال خودمون و زندگی خودمونه. اونقدرام وقت نداریم که به هر آدم اشتباه فرصت هزارم بدیم. پس بهتره این چند صباحی که هستیم، دورمونو با کسایی پر کنیم که از کنارشون بودن آرامش میگیریم.
کسایی که حال خوب بهمون میدن. کسایی که واقعا دوستشون داریم و واقعا دوستمون دارن. انقدری دوستمون دارن که نیازی به فرصت هزارم نباشه. تو همون فرصت اول میان و میمونن و میشن کلی خاطره خوب.
دورمونو پر کنیم از آدمایی که حالمونو خوب میکنن؛ که اگه زندگی فشار آورد بهمون کم نیاریم وسط راه. امید داشته باشیم که ادامه بدیم. کسایی رو داشته باشیم که به خاطرشون از زمین بلند بشیم. کسایی که منتظر موفقیتمونن. کسایی که از خوشحالیمون خوشحال میشن. کسایی که تو غم و غصه هامون هستن.
آدمای سمی زندگیتونو حذف کنید. ما درخت نیستیم که همیشه یه جا ثابت بمونیم.ترک میکنیم جایی رو، کسی رو که حال خوبمونو ازمون بگیره. فرصت زیادی نمونده. بلند شو بقیه زندگیتو بساز خیلیا منتظرن که تو دوباره از جات بلند بشی. خیلیا منتظر خندههاتن.
جمعه ۱۳ دی ۹۸
انا لله و انا الیه راجعون
.
حاج قاسم سلیمانی
اسمت هم لرزه به جونشون مینداخت...
.
بقول حضرت آقا شما برای ما شهید زنده ای....
.
خبر شهادتتون تلخ ترین خبری بود که شنیدم... بکشید مارا ملت ما بیدارتر خواهد شد...
چهارشنبه ۱۱ دی ۹۸
اهنگ دلبری و دانلود کردم و با صدای بلند با هندزفری گوش میدم میرقصم
لبخند میزنم خودم و دوست دارم
با خودم در صلحم...
چهارشنبه ۱۳ آذر ۹۸
امروز صبح تصمیم گرفتم مامانینا رو دعوت کنم شام
ما طبقه بالای خونه مامانیم
صبح رفتم و دعوتشون کردم
اومدم و گردو شکستم و آسیاب کردم تا یه فسنجون که غذای مورد علاقه خانوادمونِ بار بذارم
خونه رو مرتب کردم
حتی اون لباس قشنگم و پوشیدم
مریم میخواست بیاد دیدنم و خرمالوهای باغ و برام بیاره
خرمالوهایی که شبیه ❤️هستن و طعم عشق میدن
دوشنبه ۱۱ آذر ۹۸
آرایش کردن تنها باعث میشود که از بیرون زیبا دیده شوید، اما اگر از درون زشت باشید به شما کمکی نخواهد کرد، مگر آنکه لوازم آرایش را بخورید !
👤 آدری هپبورن
من اصلا اهل ارایش نبودم، ته تهش یه سرمه بود به چشمم اونم بخاطر خواصش مثلا!!!! چشمام هم قشنگ میشد!
یکی دوسالی میشه از وقتی شنیدم مرجعم گفته میشه یکم ارایش کرد یکم ارایش میکنم!!!
نرفتم تهش و دربیارم مرجعم گفته یا نه و منظورش از یه مقدار چقدره
اینم بگم ارایش کردن منم به صورتیِ که باید بگم که ارایش کردم😂
وقتی میگم ارایش کردم میگن مشخص نیست
درحد یه پنکک شماره 2 و یه ریمل و یه رژ کالباسی😥
اونم ان شاء الله به فضل خدا حذف میکنم
کاش مرجعم بگه پنکک و رژ کالباسی مشکل نداره🤪
چه گیری افتادیم بخدا😥
من و عذاب وجدانام....
رفتم نظر مرجعم و دیدم
آیت اللّه سیستانی :
حکم آرایش خفیف و خیلی کم چیست آیا باید پوشیده شود یا خیر؟
پاسخ: آرایش به هر مقداری که باشد حرام است و پوشاندن آن از دید نامحرم واجب است
فکر کنم وقتش رسیده مرجع تقلیدم و عوض کنم😂😂.
يكشنبه ۱۰ آذر ۹۸
┄┅═══✼🌿🌹🌿✼═══┅┄
📣شش نکته کاربردی نهج البلاغه خوانی آسان:
1⃣ فارسی بخوانید.
2⃣ از میان تمام ترجمه ها فعلا ترجمه استاد دشتی آسانترین ترجمه می باشد.
3⃣ روزی ده دقیقه بخوانید ، در این صورت ظرف4 ماه یک دور نهج البلاغه را خوانده اید.
4⃣ از آخر به اول بخوانید. یعنی از خواندن حکمتها آغاز نمایید . بعد از دوبار خواندن حکمتها . نامه ها و سپس خطبه ها را بخوانید . نامه ها و حکمتها را از آخر به اول بخوانید چون آخرین نامه ها و خطبه ها کوتاه تر و آسانتر است .
5⃣ در دور اول هیچ نیازی به حفظ و یادداشت نیست .چون فرسایشی و طولانی خواهد شد و خسته خواهید شد .
6⃣ در دور اول به همان مقدار که با ترجمه مرحوم دشتی متوجه شدید ، اکتفا نمایید .هر چه را متوجه نشدید در دور بعد خواندن و مراحل بعد متوجه خواهید شد. ولی من به شما تضمین میدهم هرکس با این روش نهج البلاغه را بخواند ، حداقل 60-70 درصد مطالب را مثل آب خوردن متوجه خواهد شد .
#نهج_البلاغه #نهج_البلاغه_خوانی
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
┄┅═══✼🌿🌹🌿✼═══┅┄
يكشنبه ۱۰ آذر ۹۸
این روزا حس میکنم شیطان خیلی خیلی تلاش میکنه زمینم بزنه!!!
نبرد های سختی باهم خواهیم داشت!!!
این تو بمیری از اون تو بمیری ها نیست!
هربار اومدم حفظ قران و شروع کنم از پس و پیش و پشت سر حمله کردی و منم دست کشیدم
اینبار همینجا میگم کور خوندی
(خداجان من به اعتماد تو باهاش اینجوری حرف زدم، چون اینبار رو تو حساب باز کردم)
فردا میرم کلاس جدید
نرگس میگه باید وقتت و خالی کنی
میگه تلگرامت و پاک کن
حتی گفت وبلاگت و بده چک کنم، اونم اگه مزاحمه پاک کن!
هرچیزی که ذهنم و به خودش درگیر کنه
این ویس هم یک مسلمان فرستادن از استاد صفائی حائری
در ادامه این ویس یه چی ذهنم و مشغول کرد
نبرد با شیطان خیلی سخته!!!!
شیطان هم که قسم خورده شکستمون بده....
خدایا تو رو خدا!
خودت کمک کن، منم باید خیلی مراقب باشم
اما چطور میشه مراقب بود؟!
جمعه ۸ آذر ۹۸
آدم هارو بیخیال ببین خدا چندتا دوسِت داره....
یادمه تو 17_18سالگی این نوشته تصویر زمینه گوشیم بود
الان هم لازم دارم روزی ده بار به خودم یاداوری کنم....
آدم هارو بیخیال.
کار خوبه خدا درست کنه.....
دلم برای 17_18سالگیم تنگه
اون روزا اوج دلشکستگی هام بود، اما چقدر فاصلم کمتر بود تا آسمون
الان هم دلم میشکنه نه به شدت اون روزها ولی رابطم باهات خرابه!!!
ویران بشوم آباد کردن بلدی؟؟؟
دلم میخواد بکوبم از نو بسازم! بزنم خودم و بپوکونم، پایه هام تو 18سالگی ریخته شد محکم محکم باقیش و خراب ساختم!!!! خراب کردم
تا یجایی حواسم بود، بعدش دیگه رفتارها شد عادت، خراب کردم
خراب......
خراب...
پنجشنبه ۷ آذر ۹۸
💠 شفاى دردهاى خود را از قرآن بجویید و در سختیها و گرفتاریهایتان، از آن کمک بخواهید؛ چرا که در آن، درمان بزرگترین دردهاست و آن، درد کفر و نفاق و انحراف و گمراهى است...
هر کس که قرآن در روز قیامت، برایش شفاعت کند، شفاعت میشود و هر کس که قرآن در روز قیامت، از او شکایت کند، محکوم میگردد
📒 #نهج_البلاغه،فرازی از خطبه۱۷۶
بخاطر تمام روزهایی که
گرفت،شکست،تنگ شد
و کاری از من بر نمی آمد!
من و ببخش من