دیوار نوشت های آلاء


برام دعا میکنید دیگه؟؟؟

رفقا من رو دعای شما حساب کردم...

نیازمند یه شغل خوب و مناسبم 

یه قلب اروم 

یه زندگی اروم

یه روح اروم

یه ایمان محکم و قوی❤

طوفان بلا بدجور داره اذیت میکنه....

روزهای به شدّت سختی و دارم پشت سر میذارم

فقط دعا و خدا زنده نگهم داشته

مارا به سخت جانی خود این گمان نبود...

دعا کنید 

فکر کنم تحبس الدعا شدم

برعکس الدعا هم داریم😅😅؟!

دعاهام برعکس مستجاب میشه هرچی دعا میکنم اوضاع بهتر شه بدتر میشه

اجالتن شما دعا کنید حتما فرجی میشه...

 

 


عرفه جانم❤

ز همه دست کشیدم تا تو باشی همه ام...

دلم میره برات که خدا😍

عاشق دعای عرفم قشنگ ضرفیت داره غم یکسال و بشوره ببره😍😍

آشوبم آرامشم تویی😍😍😍

خیلی خیلی دعا کنید برام

 


بدترین شب و روزهای عمر

دارم بدترین شب و روز های عمرم و سپری میکنم

اونایی که این روزا کنارم باشن و حالم و خوب کنن تا ابد تو زندگیم نگه میدارم

بقیه رو تو همین روزای تلخ میذارم بمونن و ازشون رد میشم


ماه رمضون رفت

از وقتی یادم میاد توفیق نداشتم ماه رمضون روزه بگیرم

بچه تر که بودم خوشحال بودم از این قضیه

نادون بودم😊به خوردنه فکر میکردم

امسال عجیب دلم سوخت

روزای اول خیلی تلخ گذشت قید سلامایم و زدم و گفتم میخوام لذت روزه داری و بچشم خدااااااا

سه روز روزه گرفتم و کلی کیف کردم و خوشحال بودم که کلیه هام ناسازگازی کردن😭😭😭

باز رفتم تو لاک خودم و یه حالتی با خدا سرسنگین بودم

قهر بودم باهاش که چرا من و از این همه نعمت محروم کرده

بیتفاوت بودم انگار نه انگار که مثلا ماه خاصیه!!!

اما امشب امشب امشب

دلم کبابه😭

حس یه جامونده دارم

سفره ای پهن بوده اما من کج سلیقه ی بی لیاقت از این سفره هیچ سهمی نداشتم😭😭

من خیلی رو ماه رمضون حساب باز کرده بودم

من رو شبای قدرت حساب باز کرده بودم

امسال هم سوره انبیا اومد برام باعجله چیزی نخواه!!!

من تو رو میخوام

فقط تو رو میخوام

چندساله که فقط خودت و میخوام

محبوبم رب من

خدای من

من خودت و میخوام فقط😭

عجله هم دارم

بسه دیگه 26سال غفلت

من خیلی غافلم خدا😭😭😭

تمام زندگیم و غفلت گرفته

بدبختی و بیچارگی زنجیرم کرده 

همه چی تویی دنیام تویی

حای همین بدبختی هارو هم چاره تویی

یار تویی رفیق تویی همدم تویی همه چیییییی تویی

محبوب من

رفیق من

شفیق من

خدای من

طبیب من

انیس من

همه کس من

همه کسم شو خدا

قلبم و خالی کن از غیر خودت

عاشقم باش عاشقم کن ♥

 


مراقبه!!!

تو این قرنطینه اجباری فرصت خوبیه به درون خودمون سفر کنیم

بقول زنده یاد قیصر

دیرگاهیست که افتاده ام از خویش به دور

شاید این عید به دیدار خودم هم بروم...

این عید همون عید مدنظر قیصرجانه

من هرروز یه برنامه لایو روانشناسی میبینم و مطالب روانشناس مورد علاقه خودم و دنبال میکنم

نکاتش و ختما اینجا یاداشت میکنم 

سعی میکنم حتما در روز یه ویس از استاد صفایی یااستاد پناهیان گوش کنم

برای خود واقعیم بیشتر وقت دارم میذارم

سعی میکنم  صفحه های مجازی و کمتر کنم

شاید اینستارو برای همیشه حذف کنم!!!یا برای یه مدت طولانی

بخاطر روانشناسم نگه داشتم😭تلگرامم بخاطر ایشون و استاد صفایی

ولی میتونم زمانش و کمتر کنم روزی ده دیقه برم سروقت گوشی فقط به احترام خودم❤

اینم یه مقاله جالب از خانم دکتر

https://www.vidafallah.com/چند-راهکار-عملی-برای-تغییر-در-زندگی/

 

 


تولد ۲۷ سالگی

امشب شب تولدمه

حذف وبلاگ زده بودم اما از اونجایی که همیشه تولدام و با شما جشن گرفتم لغو حذف زدم....

(مطلب فوق حذف شد)

تصمیم گرفتم از امشب بالغانه تر رفتار کنم

مریم امروز اومد سورپیرایزم کرد

خیلی خوش گذشت الحمدالله


شب تولدم

شب تولدم با تولد دردونه امام رضاست♥

تنها خوشحالی و دلخوشی امشبم همینه♥

دلم یه هدیه خوب میخواد از خود اقا♥


تلخ ترین و زهرمار ترین خبر

ساعت 11پیامش و دیدم تلخ ترین و زهرمار ترین خبر عمرم

شش صبح پیام داده بود 

که انالله و انا علیه راجعون... 

پیام و دوسه بار خوندم فکر کردم خبر فوت مادربزرگشه! 

برای بار چهارم که دیدم اول پیام و دیدم نوشته بود این برای مامانمه

زهرای عزیزم همون که گفته بودم مفصل راجبش خواهم نوشت... 

خبر فوت مامانش و برام فرستاد... 

ساعت 10تا 12بهشت زهرا خاکسپاری... 

زهرا از بهترین و با مرام ترین دوستای مجازیم بود 

از زمان وایبر و لاین باهمیم، باهم سر قرار هم رفتیم

و من صمیمی ترین دوستشم و اون هم صمیمی ترین دوستمه چیزایی که به هیچکس نمیگم به اون میگم... . 

یه دختر خود ساخته و بیش از حد خانم.... 

زهرا خواهر هم نداره! 

دلم می‌خواست زودتر میدیدم پیام و میرفتم پیشش براش خواهری میکردم😭

علائم سرماخوردگی داشتم

گفتم برم دکتر بهم امپول بزنه خوب شم فردا برم پیشش

دکتر گفت اوضام وخیمه! ازم ازمایش کرونا ویروس گرفتن جوابش نیم ساعت دیگه اماده میشه😭شدیدا وسواسی شدم😭

دلم پیش زهراست

پنجشنبه ختم مادرشه... امیدوارم بتونم پنجشنبه پیشش باشم😔

چقدر مرگ مادر سخته.... 

از صبح تو شوکم... 

من فوبیای این خبر و دارم با خبر فوت هر مادری بهم میریزم و دنیا رو سرم خراب میشه... 

زنگ زدم بهش قبل تماس زار میزدم برای دل زهرا روضه خوندم... 

زنگ زدم اون من و اروم می‌کرد گفت گریه نکن نگران من نباش

بعش گفتم زهرا گریه کن الان وقت گریه کردنه بغضش ترکید

میدونم از صبح همه بهش گفتن گریه نکن

مگه میشه برای فوت یه مادر گریه نکرد... 

فکر کنم مادرش چهل سال سن داشت... 

بچه بزرگش متولد70بود.... 

دعا کنید برای ارامش دل زهرا

برای خونه اخرت مامان زهرا😔

برای بیمارها

بچه ها هرکس تونست امشب برای مادر زهرا نماز شب اول قبر بخونه

معصومه نام پدر مهدی

دو رکعت است در رکعت اول بعد از حمد آیت الکرسی را تا « هم فیها خالدون » و در رکعت دوم بعد از حمد ده بار سوره قدر را بخواند و پس از اتمام نماز بگوید : « اللهم صل على محمد وآل محمد وابعث ثوابها إلى قبر فلان (به جای فلان نام شخص را بگوید) » .معصومه 


جلوه ای از زندگی حضرت زهرا

شناخت اکثر ما از خانم #فاطمه_زهرا سلام‌الله‌علیها اینه که ایشان #مادر_خوب بوده و خوب #شوهرداری می‌کرده

ء #مادرانگی ایشان بلندترین قله آفرینش بوده اما من امروز می‌خوام راجع به فعالیتهای دیگه‌شون بگم که زیاد گفته نمیشه

 

فاطمه، دختر محمد و خدیجه یک کنشگر سیاسی و یک فعال اجتماعی بود. #زن_قوی و خردمندی که درحساس‌ترین پیچ تاریخ، فرمان افکار عمومی رو در دست گرفت. او تلاش کرد تا اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر خودش رو اصلاح کنه و تا لحظه شهادت، دست از کنشگری برنداشت. ایشان در یکی از زن‌ستیزترین دوران‌ها که زنان حتی حق اظهار نظر در مسایل شخصی‌شون رو نداشتند قیام کرد و با ابزارهایی که در دسترس داشت جنگید

.

زمانی که باید حرف میزد با صلابت خطبه خواند

زمانی که حرف و خطبه کارساز نبود حتی شمشیر و زور هم به کار نمی‌آمد، تن زنانه و ظریفش رو سپر بلای مردی کرد که "ولی" و رهبر او بود تا به مردم و به تاریخ بفهمانه مخالفان این حاکم، تا چه حد باطلند

زمانی دیگر خانه به خانه در شهر گشت، و حق رو از فراموشکاران مطالبه کرد

.


نزدیک مثل رگ

 

وقتی میگی از رگ گردن به ما نزدیکتری 

یعنی چقدر نزدیک! 

حبل الورید.... 

چقدر این ایه یادمون میره!!! 

وقتی موقع گناه فکر کنم نزدیکی مثل رگ گردن

و حضورت و حس کنم! شرمم میاد گناه کنم... 

این روزا خیلی حس میکنمت تو زندگی

وسط همه گرفتاری هام وقتی حس میکنم میخوای عیارم و بسنجی.... میخوای سیقلم بدی

میخوای رشدم بدی.... نزدیک ترین.... 

سخت محتاج نگاتم... 

ربنا ولا تُحَملنا مالا طاقَةَ لَنا به


حالت و خوب کن

مگه ما چقدر زنده‌ایم که بخوایم همه‌ی آدمارو تا دقیقه نود تو زندگیمون نگه داریم؟ مگه چقدر زنده‌ایم که بخوایم به کسی بارها فرصت اشتباه کردن بدیم؟ مگه چقدر هستیم که بخوایم دورمونو با آدمایی پر کنیم که به جز حال بد هیچی دیگه برامون نمیارن؟

مهم ترین مسئولیت ما در مقابل خودمونه. ما مسئول تک تک لحظه‌ها ‌و ثانیه‌های خودمونیم. مسئول تک تک روزایی که داره از عمرمون میگذره. مسئول تک تک آسیبایی که به خودمون میزنیم. مسئول تک تک آسیبایی که اجازه میدیم بقیه بهمون بزنن.

ما مهم ترین مسئولیتمون در قبال خودمون و زندگی خودمونه. اونقدرام وقت نداریم که به هر آدم اشتباه فرصت هزارم بدیم. پس بهتره این چند صباحی که هستیم، دورمونو با کسایی پر کنیم که از کنارشون بودن آرامش میگیریم.

کسایی که حال خوب بهمون میدن. کسایی که واقعا دوستشون داریم و واقعا دوستمون دارن. انقدری دوستمون دارن که نیازی به فرصت هزارم نباشه. تو همون فرصت اول میان و میمونن و میشن کلی خاطره خوب.

دورمونو پر کنیم از آدمایی که حالمونو خوب میکنن؛ که اگه زندگی فشار آورد بهمون کم نیاریم وسط راه. امید داشته باشیم که ادامه بدیم. کسایی رو داشته باشیم که به خاطرشون از زمین بلند بشیم. کسایی که منتظر موفقیتمونن. کسایی که از خوشحالیمون خوشحال میشن. کسایی که تو غم و غصه هامون هستن.

آدمای سمی زندگیتونو حذف کنید. ما درخت نیستیم که همیشه یه جا ثابت بمونیم.ترک میکنیم جایی رو، کسی رو که حال خوبمونو ازمون بگیره. فرصت زیادی نمونده. بلند شو بقیه زندگیتو بساز خیلیا منتظرن که تو دوباره از جات بلند بشی. خیلیا منتظر خنده‌هاتن.

 

 


شهادت حاج قاسم سلیمانی

انا لله و انا الیه راجعون

حاج قاسم سلیمانی

 اسمت هم لرزه به جونشون مینداخت...

.

بقول حضرت آقا شما برای ما شهید زنده ای....

خبر شهادتتون تلخ ترین خبری بود که شنیدم... بکشید مارا ملت ما بیدارتر خواهد شد...


با خودم در صلحم+عکس خودمون موقت

اهنگ دلبری و دانلود کردم و با صدای بلند با هندزفری گوش میدم میرقصم 

لبخند میزنم خودم و دوست دارم

با خودم در صلحم... 

 


مهمونی_مهمون های عزیزم

امروز صبح تصمیم گرفتم مامانینا رو دعوت کنم شام

ما طبقه بالای خونه مامانیم

صبح رفتم و دعوتشون کردم

اومدم و گردو شکستم و آسیاب کردم تا یه فسنجون که غذای مورد علاقه خانوادمونِ بار بذارم

خونه رو مرتب کردم 

حتی اون لباس قشنگم و پوشیدم

مریم میخواست بیاد دیدنم و خرمالوهای باغ و برام بیاره

خرمالوهایی که شبیه ❤️هستن و طعم عشق میدن


آرایش

آرایش کردن تنها باعث می‌شود که از بیرون زیبا دیده شوید، اما اگر از درون زشت باشید به شما کمکی نخواهد کرد، مگر آنکه لوازم آرایش را بخورید !

 

👤 آدری هپبورن

 

​​​​​​من اصلا اهل ارایش نبودم، ته تهش یه سرمه بود به چشمم اونم بخاطر خواصش مثلا!!!! چشمام هم قشنگ میشد! 

یکی دوسالی میشه از وقتی شنیدم مرجعم گفته میشه یکم ارایش کرد یکم ارایش میکنم!!! 

نرفتم تهش و دربیارم مرجعم گفته یا نه و منظورش از یه مقدار چقدره

اینم بگم ارایش کردن منم به صورتیِ که باید بگم که ارایش کردم😂

وقتی میگم ارایش کردم میگن مشخص نیست

درحد یه پنکک شماره 2 و یه ریمل و یه رژ کالباسی😥

اونم ان شاء الله به فضل خدا حذف میکنم

کاش مرجعم بگه پنکک و رژ کالباسی  مشکل نداره🤪

چه گیری افتادیم بخدا😥

من و عذاب وجدانام....

رفتم نظر مرجعم و دیدم 

آیت اللّه سیستانی :

حکم آرایش خفیف و خیلی کم چیست آیا باید پوشیده شود یا خیر؟

پاسخ: آرایش به هر مقداری که باشد حرام است و پوشاندن آن از دید نامحرم واجب است

فکر کنم وقتش رسیده مرجع تقلیدم و عوض کنم😂😂.


نهج‌البلاغه بخونیم

┄┅═══✼🌿🌹🌿✼═══┅┄

 

📣شش نکته کاربردی نهج البلاغه خوانی آسان:

 

1⃣ فارسی بخوانید.

 

2⃣ از میان تمام ترجمه ها فعلا ترجمه استاد دشتی آسانترین ترجمه می باشد.

 

3⃣ روزی ده دقیقه بخوانید ، در این صورت ظرف4 ماه یک دور نهج البلاغه را خوانده اید.

 

4⃣ از آخر به اول بخوانید. یعنی از خواندن حکمتها آغاز نمایید . بعد از دوبار خواندن حکمتها . نامه ها و سپس خطبه ها را بخوانید . نامه ها و حکمتها را از آخر به اول بخوانید چون آخرین نامه ها و خطبه ها کوتاه تر و آسانتر است .

 

5⃣ در دور اول هیچ نیازی به حفظ و یادداشت نیست .چون فرسایشی و طولانی خواهد شد و خسته خواهید شد .

 

6⃣ در دور اول به همان مقدار که با ترجمه مرحوم دشتی متوجه شدید ، اکتفا نمایید .هر چه را متوجه نشدید در دور بعد خواندن و مراحل بعد متوجه خواهید شد. ولی من به شما تضمین میدهم هرکس با این روش نهج البلاغه را بخواند ، حداقل 60-70 درصد مطالب را مثل آب خوردن متوجه خواهد شد .

 

 #نهج_البلاغه #نهج_البلاغه_خوانی

#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی

 

┄┅═══✼🌿🌹🌿✼═══┅┄


شیطان رجیم!!!

این روزا حس میکنم شیطان خیلی خیلی تلاش میکنه زمینم بزنه!!!

نبرد های سختی باهم خواهیم داشت!!!

این تو بمیری از اون تو بمیری ها نیست!

هربار اومدم حفظ قران و شروع کنم از پس و پیش و پشت سر حمله کردی و منم دست کشیدم

اینبار همینجا میگم کور خوندی

(خداجان من به اعتماد تو باهاش اینجوری حرف زدم، چون اینبار رو تو حساب باز کردم)

فردا میرم کلاس جدید 

نرگس میگه باید وقتت و خالی کنی

میگه تلگرامت و پاک کن

حتی گفت وبلاگت و بده چک کنم، اونم اگه مزاحمه پاک کن!

هرچیزی که ذهنم و به خودش درگیر کنه

این ویس هم یک مسلمان فرستادن از استاد صفائی حائری

 

در ادامه این ویس یه چی ذهنم و مشغول کرد

نبرد با شیطان خیلی سخته!!!!

شیطان هم که قسم خورده شکستمون بده.... 

خدایا تو رو خدا!

خودت کمک کن، منم باید خیلی مراقب باشم

اما چطور میشه مراقب بود؟! 


نگاهت به آسمون باشه

آدم هارو بیخیال ببین خدا چندتا دوسِت داره.... 

یادمه تو 17_18سالگی این نوشته تصویر زمینه گوشیم بود

الان هم لازم دارم روزی ده بار به خودم یاداوری کنم.... 

آدم هارو بیخیال. 

کار خوبه خدا درست کنه..... 

دلم برای 17_18سالگیم تنگه

اون روزا اوج دلشکستگی هام بود، اما چقدر فاصلم کمتر بود تا آسمون

الان هم دلم میشکنه نه به شدت اون روزها ولی رابطم باهات خرابه!!! 

ویران بشوم آباد کردن بلدی؟؟؟ 

دلم میخواد بکوبم از نو بسازم! بزنم خودم و بپوکونم، پایه هام تو 18سالگی ریخته شد محکم محکم باقیش و خراب ساختم!!!! خراب کردم

تا یجایی حواسم بود، بعدش دیگه رفتارها شد عادت، خراب کردم

خراب...... 

خراب... 


نهج البلاغه /قرآن

 

💠 شفاى دردهاى خود را از قرآن بجویید و در سختیها و گرفتاری‌هایتان، از آن کمک بخواهید؛ چرا که در آن، درمان بزرگترین دردهاست و آن، درد کفر و نفاق و انحراف و گمراهى است... 

هر کس که قرآن در روز قیامت، برایش شفاعت کند، شفاعت می‌شود و هر کس که قرآن در روز قیامت، از او شکایت کند، محکوم می‌گردد

 

📒 #نهج_البلاغه،فرازی از خطبه۱۷۶

 


بیمارستان و اتفاقاتش

بازهم رفیق همیشه در صحنه 

دیروز نوبت دکترم بود و باید همراه میداشتم و نداشتم از بی همراهی گله کردم، مریم که کلا یکم دلامون بهم تلپاتی داره زنگ زد و گفت همراهم میاد، اینکه همراه ندارم و به کسی رو نمیزنم فقط بخاطر فکر خودمه که میخوام مزاحم کسی نشم، بنده خدا از شب قبل اومد خونه مادرش خوابید که خونه هامون نزدیک همِ، پنج صبح از خواب بیدار شد اماده بشه یک ربع به شیش از خونه زدیم بیرون

انقدر عجله داشتیم رفتیم واگن اقایون و من که شرح حالم و پر نکرده بودم پخش زمین شدم فرم و پر کنم اینحوری:

 

و شیش و نیم شب برگشتیم خونه، و من عذاب وجدان داشتم...

ام ار انتروگرافی خیلی چیز مزخرفیه مثل کولونوسکوپی کثافت کاری نداره اما اینکه نیم ساعت باید تو دستگاه ام آر آی باشی و بیست ثانیه نفست و نگه داری و نفس نکشی دو ثانیه تفس بکشی و دوباره بیست ثانیه و دولیتر قبلش آب و با محلول اپی جی خورده باشی و تخلیه نکرده باشی... 

تمام اون نیم ثاعت شاید من یه دیقه نفس کشیدم خیلی جاها اقایی که پشت میکروفون بود عصبی میشد و میگفت خراب کردی

و من به این فکر میکردم که اگر درست انجام ندم به زمان اضافه میشه و بایدزمان بیشتری تو این قبر بمونم

به چیزهای خوب فکر میکردم 

خدا کنه خدا پای جواب ام آر بنویسه سلامتی و امضا کنه... 

چقدر دل خوشم به نگاه حضرت اباالفضل ... این اسمشون که فضل داره رو دوست دارم بهم ارامش میده... 

وقتی رفتم که خانم پرستار بهم توضیحات و بده و اون محلول و برام حل کنه و بگه هر پنج دیقه باید یه لیوان از این محلول بخوری و برام تایم بگیره

نیم ساعت دیگه برم

یه اقای پیری بود هشتاد و خورده ای سالِ

به پرستار گفت میدونی من چه ارزویی دارم؟ 

ارزو دارم تهران زلزله بیاد منم بمیرم😑

خانم پرستار گفت حاج اقا شما عمرت و کردی اینها جوونن اشاره به من ارزو دارن، گفت من از سی سالگی تو این فکرم

گفت ای بابا چه ارزویی اینها هم ارزویی براشون نمونده

من با یه صدای بشاش گفتم چراااا ارزو داریم امام زمانمون و ببینیم

خیلی خنثی گفت تو خواب ببیتیش

بعد خیلی عصبی ادامه داد امام زمانی وجود نداره... 

و شروع کرد یه سری چرت و پرت گفتن راجب امام زمان و اسلام 

من فقط به این فکر میکردم هشتاد سال عمر کرده ولی نتونسته از این نعمت استفاده کنه

از پیر مرد تصویری در دسترس نیست چون نمیشد داخل دوربین برد

گفت به پیری رسم و توبه کنم انقدر پیر بمرد (برفت؟ ) و فرصت توبه نشد

کاش میشد بشینم باهاش حرف بزنم و بگم باقی عمرت و با این افکار سپری نکن

چقدر خوشحالم ماها تو جوونی به این عشق رسیدیم

و برادرزاده ها و خواهرزاده هام و میبینم که تو کودکی عشق امام زمان و دارن 

این یعنی ما به ظهور نزدیکیم

خودم تو بچگی امام زمانی نبودم

الان هم نیستم  ولی عشقش تو دلمِ

و در اخر هم رفتیم سپهسالار و دلمون پیش کیف های چرمی ماند و در اخر یه فروشنده عوضی نگهمون داشت تو مغازه و کیفش و قالبمون کرد و به قیمتی که بهش نمیخورد! 

منی که این قیمت کیف های مورد علاقم و یکسال نخریدم و ازش گذشتم در اخر مجبور شدم همون پول و به کیفی بدم که حتی از اون طرح هم خوشم نمیاد!!!! الان که کیف و گذاشتم جلوی چشمم و نگاش میکنم ازش نفرت دارم

یک بخاطر حس بدی که دارم و کیف بهم تحمیل شد

دو بخاطر طرح روی کیف که شبیه پوست مارِ و من نفرت دارم از این طرح، و سادش خیلی قشنگتر بود بنظرم

نتیجه هرچی که دوسش داشتید همون اول بخرید طمع نکنید 

پولی که بخواد بره میره، بذار برای چیزی بره که دوسش داری

دو ببین خودت چی دوست داری و اون طرحی و بخر که خودت دوست داری نه بقیه! 

هرچی بود نوشتم چیزی از قلم نیفتاد

اولش و با مریم شروع کردم آخرش هم با مریم تموم کنم

فروشنده پرسید چه نسبتی باهم دارید؟ 

گفتم خواهریم اشاره کرد به مریم گفت به بابات رفته

گفت  شبیه نیستید!!!

من هم گفت 25ساله رفیقیم  خواهر به حساب میاد دیگه

گفت ولی خیلی خوب باهم تلفیق شدید حرف زدنتون رفتارتون همه چیتون شبیه همه 

تنها نقطه ای که شباهت نداره به هم سلیقه هامونه😅

مصیبتیِ خرید رفتنامون.... 

من خوشتیپ ترم😝😝😝اون هم همین اعتقاد و راجب خووش داره البته

در کل خدارو شاکرم بخاطر داشتن دوستی چنین پایه و شبیه به خودم کاش سلیقه هامون یکم بهم نزدیک بود اینطور تو هچل نمیفتادیم😅تنها بحث ما سر خرید کردنِ

اخه بیشور اون کیف ساده به این قشنگی بود جرا ربطش دادی به کیف های مامانت و زن عموت و من و منصرف کردی! من که همیشه مواظب پول خرج کردناتم و نمیذارم یچیز و گرون بخری و به چیزای بیخود پول بدی چرا تو مواظب من نیستی اصلا و جایی که میخوام مواظبت کنم تشویقم میکنی به خرید؟ لعنتی اگه اینجارو میخونی این دوتا نکته رو اویزه گوشت کن تو خرید رفتنامون😅

​​

۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ . . . ۱۱ ۱۲ ۱۳
به قلبم معذرت خواهی بسیاری بدهکارم
بخاطر تمام روزهایی که
گرفت،شکست،تنگ شد
و کاری از من بر نمی آمد!
من و ببخش من
Designed By Erfan Powered by Bayan