دیوار نوشت های آلاء


یا رفیق

اینجا از دوستام نوشتم از روابطم تو این مدت و ذهنی که خیلی درگیر بود

از دست دادن یه رابطه دوستانه بعد 24سال سوگ خیلی بدیه

خودشون بی دلیل قهر کردن خودشون حق به جانبانه حق و به خودشون دادن

رفتم سراغشون، حس کردم دارم خودم و تحمیل میکنم، و یه آشتی تحمیلی بود! 

اون ها تصمیمشون و گرفته بودن و انگار پایان بود براشون 

این من بودم که الکی امیدوار بودم که یکم بعد برم سمتشون، مثل همیشه و

رفتم! 

چی شد؟ 

دوباره خبری از اون ها نشد

و دیگه برام هیچ اهمیتی نداره

نمیشه آدم هارو به زور نگه داشت یه وقتایی باید قبول کنیم دوستی که از بچگی باهاش بزرگ شدی هم بی دلیل باهات غریبه میشه

دنبال دلیل هم نباید بود لزوما 

حق هم داری از دستشون ناراحت بشی و دلت براشون تنگ بشه و دوستشون داشته باشی حتی! 

اما دیگه اون صمیمیت وجود نداره مثل همه دوستای دوران مدرسه که الان خبری ازشون نداری از اینام خبر نخواهی داشت... 

و شاید به دوستی هیچکس اعتماد نکنی این هم طبیعیه... 

به خودت زمان بده

این همه تو زندگی از دست دادن و تجربه کردی اینم روش:) 

نه اونا ادم های بدی هستن نه تو

به تصمیمشون احترام بذار قطعا خیری برای همه ماست

درحال حاضر هیچ دوستی تو زندگیم ندارم

و دیگه برام این مسئله ترسناک نیست 

این یعنی رشد♡

خدایا شکرت

یارفیق.... 

یکی از بدیها یا بهتر بگم خصوصیات بزرگ شدن اینه که یکسری دوستها توی مسیر رشد ریزش میکنن و فقط موندنیهاشون می‌مونن

این و روانشناسمم گفت ولی فکر نمیکردم شامل این دوستم بشه
فکر میکردم این با بقیه فرق داره.... 
اما این فقط فکر من بود

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
به قلبم معذرت خواهی بسیاری بدهکارم
بخاطر تمام روزهایی که
گرفت،شکست،تنگ شد
و کاری از من بر نمی آمد!
من و ببخش من
Designed By Erfan Powered by Bayan