دیوار نوشت های آلاء


دلتنکتم

دلم گرفته از زمونه دلخورم

بذار واست گلایه هام و بشمارم.... 

کجایی؟

این شب ها رو کجا سپری میکنی؟

چقدردلم میخواد بیشتر بشناسمتون

چقدر دلم میخواد باهاتون رفاقت کنم

چقدر دلم میخواد باهاتون رفت و امد کنم

خیلی دلم میخواد همه کارهام و به شما هدیه کنم.... 

حتی دلم میخواد براتون سرباز پرورش بدم... 

شاید عمرم کفاف نده ببینمتون ولی دلم میخواد یه نسل عاشق شما از خودم بجابذارم... 

دختر بدی بودم براتون ولی شما بابای خوبی بودی برام... 

میشه نگاهم کنین

میشه دستم و بگیرین

میشه این پیام من و بخونید؟

خواستم بگم میدونم بدم، میدونم بیراهه رفتم، میدونم اصلا هیچ کاری براتون نکردم، همه اینهارو میدونم اما باور کنید قلبن دوسِتون دارم.... 

خیلی دلتنگتونم. 

آنجا که نام مهدی نیست قرار نه، فرار باید کرد...

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری... 

خدایا من و عاشق امامم کن... 

به قلبم معذرت خواهی بسیاری بدهکارم
بخاطر تمام روزهایی که
گرفت،شکست،تنگ شد
و کاری از من بر نمی آمد!
من و ببخش من
Designed By Erfan Powered by Bayan