دیوار نوشت های آلاء


بچه های بیچاره

سر ظهر برای مامان مهمون اومد میدونستم بابا خونست و داره استراحت میکنه دعوتشون کردم طبقه بالا خونه ی خودم

بچه دومش تازه متولد شده بود، دختر همسایمونِ اومده بود خونه مادرش، گویا تشریف نداشتن اومد خونه ما تا مامانش بیاد... 

بچه اولش یه دختر پنج ساله بود و بچه دومش پسر یه ماهه:)

کلی درد و دل کرد و گفت مادرشوهرم خیلی بهم سرکوفت میزد که پسر ندارم و بچم دختره!!!!

دخترم و اصلا دویت ندارن!!!! دخترش هم داشت این حرف هارو میشنید!!!

دست کشیدم رو موهای دخترش و گفتم دخترت فرشتست خانمه خیلی هم نازه اونا هم شوخی میکنن 

و گرنه دختر به این ماهی مادرش شروع کرد دوباره درد دل کردن، به ترکی گفتم بیلیر نمنه دییسن! ،بوجور دمه اوشاق یانینجَ..

بچه میفهمه چی داری گیگی پیش بچه اینجوری نگو!! نگو بچه ترکی حالیش میشه!!!!

خلاصه که کلی حرف زد و بچه شنونده بود بلند شد بره بیرون گفت برم ببینم ننه اومده مادره فحش های رکیک داد به بچه!! ت.خ.م سگ  توله گمشو بیا تو!

من و مامان هم لبمون و گاز گرفتیم!!! منم به شوخی گفتم مادر یکم لطیف تر فحش بده😂 گفت بخدا اعصاب برام نذاشته!!! گفتم حرفای ما بدرد این بچه نمیخوره روحش ازار میبینه فقط! میخواد بزنه بیرون... بلند شد یه بشکون از دست بچه گرفت کشید اورد نشوند کنار خودش! بچه گریه هم نکرد!!!! پوست کلفت شده بود...

دخترش که بالاخره رفت ببینه ننه اومده یا نه طاقت نیاوردم گفتم تو رو خدا باهاش اینطور رفتار نکن... 

گناه داره،گفت اعصاب ندارم و بهونه اورد!!!

از وقتی رفته فکرم پیش اون بچه طفل معصومِ

چرا نسل ما باید با بچه اینطور رفتار کنه!!!

بچه هایی که قراره اینده ساز بشن قراره تو رکاب امام زمان باشن... 

چرا فکر میکنیم وقتی بچه رو دنیا اوردیم هرطور خودمون دلمون بخواد میتونیم باهاش رفتار کنیم!!!

صاحب بچه نیستیم  بچه ها امانتن دستمون... 

کاش امانتدار خوبی باشیم

اگر خودم بچه نمیارم برای اینه که حس میکنم هنوز صلاحیت پدرمادر شدن و نداریم!

خدایا خودت مواظب بچه ها باش و هدایتشون کن

اون مادر هم قراره کسی بشه که بعد ها سر عروسش بلا میاره سر همین موضوع... دیدم که میگم...
بیچاره بچه ها... نمیدونم چرا پدر مادر فکر میکنن صاحب بچه هان! نه مالک جسمشونن نه روحشون اما چون خرجشون رو میدن...
مادرشوهر من خیلی از دست مادر شوهرش سختی کشیده بود و کتک خورده بود اما خداروشکر عقده هاش و سر من خالی نکرد
البته خیلی مقاومت کردم😊
اما مادربزرگ من دقیقا تمامشون رو سر مادرم خالی کرد 
البته مامان من هم مثل تو خیلی زبر و زرنگ بودا!
اما مادر بزرگم خیلی توهین به مامانم کرده ...
مادرشوهرای قدیم عجوبه بودن برا خودشودشون
دوست دارم همه ی بچه هایی که باهاشون بد رفتاری میشه رو بیارم پیش خودم : (    حقِ این پاک های معصوم ، ظلم نیست...
+ سر اینکه میگن جنسیت بچه باید فلان باشه خیلیییی دلم پُره‌‌...
بجای اینکه دعاکنن که بچه یا نوه شون سالم و صالح باشه، در مورد جنسیتش "باید" میگن...آخه مگه از خدا بالاترن؟!
من دلم میخواد به اون مادرشوهر بگم تو که پسردار شدی چه گلی به سرت زدی!
شدی فرشته عذاب عروست!!! بچه ها گناه دارن واقعا

البته خیلی هم قدیمی نیستا !مامان من 42سالشه! اما خوب دیگه زهرشو ریختبه مامانم دیگه
تازه تازه تک و توک مادرشوهر خوب به چشم میخوره
نمیدونم چه مرگشونه دقیقا
فکر میکنن عروس دزد بچه هاشونه
مادر شوهره جنسیت خود قبول نداره وکم میشمارتش

چی میتونه بگه ادم..
میخوان ادامه دهنده نسلشون باشه مثلا!!!!! 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
به قلبم معذرت خواهی بسیاری بدهکارم
بخاطر تمام روزهایی که
گرفت،شکست،تنگ شد
و کاری از من بر نمی آمد!
من و ببخش من
Designed By Erfan Powered by Bayan