دوشنبه ۱۶ ارديبهشت ۹۸
بسم رب الشهدا
دیشب تو ماشینش نشسته بودیم و کارمون طول کشید...
میگفت برام عجیبه چرا این درست نمیش:-[
وسط کار گوشیش زنگ خورد!
سلام علیکی کرد و گفت میشه5دیفه دیگه زنگ بزنی!!!
که گفت من اونورم!!!
از حرفاشون متوجه شدم که تماس از سوریه است...
چشمام پر شد و التماس دعا گفتم...
بهش سپرد که به اسم دعا کنه
آلاء بنت مریم
حس خیلی خوبی داشتم که یکی تو حرم بی بی اسمی از من کمترین ببره....
خوش بحال پسرا که میتونن برن سوریه
چقدر به این التماس دعا نیاز داشتم
پ ن:حالا که امروز ماه رمضون نشد و خدا فرصت داد مناجات شعبانیه رو حتما بخونیم....شده چند فراز. ... اما بخونیم