دوشنبه ۱۳ اسفند ۹۷
وقتی حالمون بدِ با یه تماس موقعیت مکانی هم و جویا میشیم هرکس که امکانش و داشت خودش و به مصدوم میرسونه
مصدومه روحی
ناگفته هامون و بهم میگیم
اکثر دیالوگامون اینطوریه ببین یچی هست تاحالا به کسی نگفتم و شروع میکنیم رازهای مگو گفتن و بعد درحد انفجار میختدیم
و از بچگی چون باهم بودیم کلی خاطره مشترک داریم که هیچوقت برامون تکراری نمیشه
و به هرخاطره ملیون ها بار خندیدیم طوری که از دل درد ولو میشیم....
و تو بچگی جفتمون عاشق پسرمحل بودیم😂😂
چه کارا که نمیکردیم و الان جز خاطرات عاشقیمونه رقیب عشقی هم بودیم
نزدبک چهار پنج گیگ از فضای لپ تابش و اشغال کردم:)
انقدر که از من عکس داره خودم از خودم عکس ندارم😂
فقط جلوی همدیگه میتونیم یه خونه نامرتب داشته باشیم و نگران نباشیم
هرچی خوردنی تو خونه داریم برای هم رو میکنیم و اگر خوردنی ای نباشه نگران نباشیم
کلی حال خوب و سوتی های قشنگ داریم
عکاس عکس های هنریمِ،حوصله عکس گرفتن از پشت سر و رخ نَنَما و اینارو داره
پایه پیاده روی های شبانمه:)
جفتمون وبلاگ داریم و به وبلاگ هم سر نمیزنیم چون دلخوری هاش و از منم تو وبلاگش مینوشت یه بار خوندم داشت شر میشد!!!
گفت حخ ندارم برم وبش دیگه نرفتم:)
ولی پستای قشنگش و برام میخونه تو وبلاگش تو یه دسته بندیش کلا راجب من نوشته اخ دلم میخواد مجوز بده برم اونا رو بخونم
شما برید بخونید برام تعریف کنید😂😂😂😂😂
خدایا شکرت
یارفیق مواظب رفیقم باش😍
از خواهر نزدیکتری گاهی
اینم تصویر روزی که اومد شمال به دیدنم:)
بنابه درخواست دوستان ادرس وبلاگش
https://aznoon-ta-ghalam.kowsarblog.ir