يكشنبه ۲۳ دی ۹۷
یه پزشکی میره پیش اقای بهجت و میگه من تقلب کردم موقع تحصیل
آیت الله بهجت میگن کاری که کردی حرام بوده مدرکی که با تقلب گرفتی حرام بوده پولی که از این مدرک در بیاری حرامِ
و اون پزشک میره مسافرکشی میکنه
این مثال همیشه تو ذهن من بود تو دوران تحصیل
و تقلب و یجور دزدی میدونستم نه زرنگی!
کنکور هنر داشتم محل برگزاری کنکور سالن هملیش دانشگاه بود فضا خیلی صمیمی بود دختری که کنارم نشسته بود دانشجوی ارشد ریاضی محض بود از دانشگاه شریف تا قبل از اینکه سوال هارو بدن باهم حرف زدیم و گفت مطمئنِ رتبه تک رقمی میاره و گفت میتونم از برگش نکاه کنم جواب هارو تو برگه سوال اول میزد بعد وارد پاسخنامه میکرد با اینکه گزینه هامون فرق داشت الف ب ج دال هامون جابجا بود اما میدیدم چی زده
هی چشمم میخورد به برگش اما جلوی خودم و گرفتم
گفتم تو راضی ای باید همه بچه هایی که کنکور هنر دارن و راضی کنم کل جلسه تو جنگ با خودم بودم،اون موقع هیچ تقیدی هم نداشتم ،کار انسانی ای نمیدیدم
تا جایی که زیادی داشتم وسوسه میشدم رفتم و برگم و دادم بیخیال شدم
زمان تحصیلات بعد از دیپلم (هیچوقت از بعد دیپلمم هیچی نگفتم )
یادم سر امتحان های ترم مراقبا طوری رفتار میکردن که بچه ها تقلب کنن
رفتم و به مسول اموزش گفتم این کارشون ستمِ و دارن یه مشت دزد پرورش میدن و حق کسایی گه درس خوندن و ضایع میکنن
تو جواب گفت چون خودت نمیتونی تقلب کنی اینهارو میگی!!!!!
متقلب بودن از محاسن به حساب میاد؟!!!نمیدونستیم
و وقتی بازرس اومد سر جلسه امتحان وقتی از کلاس ما رفتن هیچ مراقبی نداشتیم و همه مشغول تقلب
من صدام و گرفتم رو سرم گفتم اینجا حموم زنونست یا جلسه امتحان که بازرس اومد تو اتاق
و معاون اموزش یه چشم غره رفت...
مسول اموزش هم استاد یه درسی بود فردای اون روز امتحان یاشتم ا تمام تلاشم و کردم و خودم و کشتم
نمرم و کم داد عقده ای!!!!
بعد به من که جلوی تقلب ها ایستادم بخاطر خودشون انگ عقده ای بودن زدن
تقلب واقعا دزدیِ
دوستم که دانشجوی ارشد حقوقِ هرشب کلی باهام حرف میزنه و میگه بچه های دانشگاشون تقلب میکنن و حرف میزنن تمرکز این طفلی ام ازش میگیرن و حقش و ضایع میکنن
گریه میکنه و میگه بخدا من راضی نیستم وقتی هم بهشون میگه تقلب نکنید میگن عرضه داری توهم تقلب کن😐😐
کاش یکم خدا ترس تر بودیم