يكشنبه ۹ دی ۹۷
دلم میخواد این دل خسته و شکسته رو بردارم ببرم یه گوشه تا اروم شه برش گردونم
تنها جایی که تصورش هم آرومم میکنه فقط یکجاست...
حرم
شب
صحن انقلاب...
وقتی تو باشگاه استاد میگه چشمات و ببند و تو یه دشت قدم بزن من تو حیاط صحن انقلاب قدم میزنم ....
آخ که چه لذتی داره...
مدام این آهنگ و زمزمه میکنم زیر لب
میشه نگام کنــــــــــــــــی راحت شه زندگیم....
دلم یک بلیط مشهد میخواهد ترجیحا بی برگشت....