شنبه ۸ دی ۹۷
مثل همه ادم های کره زمین عاشق گل نرگس هستم
و امسال نشده بود گل نرگس بگیرم و عطرش و استشمام کنم
دلم عجیب بوی عطرش و میخواست
سه شنبه بود و همسر میخواست بره مزار شهدا
دلم گرفته بود از خونه نشینی و کلی کار داشتم گفتم منم میام...
گفت باید یه ربعِ اماده بشی
پنج دیقه ای اماده شدم و راهی شدیم
نیم ساعت تا خونه فاصله داشت
وار که شدم یه ارامشی تمام وجودم وگرفت
گل های مزار شهید رو هم داشتن عوض میکردن و یه دست گل نرگس به من رسید...
شهدا هیچوقتِ هیچوقت هیچکس و دست خالی از در خونشون نروندن...
پری شب هم خواب ابراهیم هادی و دیدم ...
شور و اشتیاقش هنوز تو کل وجودم هست...
این عکس نوشته هم کاملا دلی نوشته شد با همونـ دست گل بهشتی....
شهدا را یاد کنیم ولو با یک صلوات...