دیوار نوشت های آلاء


اولین روزهای بیمازی

همیشه اولین ها سخته

اولین روزهای بیماری هم از اون سختی هاست

از یک شهریور این مشکل برام پیش اومد باورم نمیشد و امید میدادم که مشکل خیلی جدی نیست و خوب میشم و این حرف ها یکم هم به شدت بیماری فکر میکردم که شمام با چماق میفتادید به جونم:)

مهمترین چیز تو برخورد با مشکلات وجود شیطان و قبیلش هست

به تمام نیروهاش دستور میده بیان و از پا درت بیارن

حسابی با خدا درگیرت میکنه و تو گوشت میگه به خدا بگو چرا من؟؟؟

هیچوقت جرات نکردم این سوال و از خدا بپرسم

مگه من کی ام!!!!!چرا من نه!!!چرا برای کس دیگه باید پیش بیاد!!!!

از من بدترها انقدر هستن هربار چشمام و بستم یاد از خودم بدترها افتادم

و امشب سه بار وضو گرفتم نماز مغرب بخونم هر سه بار اومدم بخونم روده هام اجازه نداد

اخر سجاده رو جمع کردم و زدم زیر گریه و گفتم خدایا حتی نمیتونم نماز بخونم 

شیطان پیروز شد و دوتا چایی ریخت باهم بخوریم تو این حال و هوا بودم که یاد یه جمله افتادم از یه شهیدی

تو گوشم گفت بچه ها اگه شهر سقوط کرد اجازه ندید ایمانتون سقوط کنه

باید صدای ممد جهان آرا باشه نیم ساعت مونده به نیمه شب شرعی نمازم و میخونم و 

میگم تو این شرایط ایمان داشتن هنره

شیطون میاد که مغرورم کنه و بگه خیلی بنده خوبی ام میگم جان مادرت برو بذار تنها باشم...


خیلی وقتا هم اولین ها شیرینن مثل اولین گریه ی نوزاد اولین بابا گفتنش یا اولین قدمی که بر میداره ، ذهنتو از چیزای منفی خالی کن و به اینچیزا فکر کن
ایول بتو که تو اون شرایط هم ایمانتو داری و دنبال بهونه نمیگردی
اوایل متن ذهنم به شدت منفی بود رفته رفته اروم شدم
ایمان هر لحظه درحال سقوطه
این کد امنیتی رو بردار جان من:)
چشم چشم 
خودم خیلی بدم میاد ازش
چشمت بی بلا:)
ممنون
متشکرم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
به قلبم معذرت خواهی بسیاری بدهکارم
بخاطر تمام روزهایی که
گرفت،شکست،تنگ شد
و کاری از من بر نمی آمد!
من و ببخش من
Designed By Erfan Powered by Bayan