دیوار نوشت های آلاء


حرم حضرت زینب

بسم رب الشهدا

دیشب تو ماشینش نشسته بودیم و کارمون طول کشید... 

میگفت برام عجیبه چرا این درست نمیش:-[

وسط کار گوشیش زنگ خورد!

سلام علیکی کرد و گفت میشه5دیفه دیگه زنگ بزنی!!!

که گفت من اونورم!!!

از حرفاشون متوجه شدم که تماس از سوریه است... 

چشمام پر شد و التماس دعا گفتم... 

بهش سپرد که به اسم دعا کنه

آلاء بنت مریم

حس خیلی خوبی داشتم که یکی تو حرم بی بی اسمی از من کمترین ببره.... 

خوش بحال پسرا که میتونن برن سوریه

چقدر به این التماس دعا نیاز داشتم

پ ن:حالا که امروز ماه رمضون نشد و خدا فرصت داد مناجات شعبانیه رو حتما بخونیم....شده چند فراز. ... اما بخونیم

التماس دعا آلاء عزیزم.
به شدت به دعا محتاجم
حاجت روا هیوا جان
انگار خدا بهمون یه فرصت ۲۴ ساعته داد برای بهتر شدن. 
برای حداقل اینجوری وارد رمضان نشدن..
دقیقققا^_^
الهی حاجت روا بشی آلاء جان
منو هم دعا کن
همچنین فرنازجان...
حاجت روا بخیر عزیزدلم(^o^)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
به قلبم معذرت خواهی بسیاری بدهکارم
بخاطر تمام روزهایی که
گرفت،شکست،تنگ شد
و کاری از من بر نمی آمد!
من و ببخش من
Designed By Erfan Powered by Bayan