دیوار نوشت های آلاء


افکار منفی

تغییرات هورمونی در من اینطوره که 7ماه شب و روز هورمون های بدنم در حال تغییر هستن

دکترا میگن!من که سر در نمیارم و دلیل این همه بی قراری منن

من در میان جمع و دلم جای دیگر است

تو جمع نشستم ولی نمیتونم افکارم و کنترل کنم!

هربار هم داروهام عوض میشه این تغییرات بدتر میشه!

الان تمام بدنم گورگرفته و انگار حرارت میخواد از سرم بزنه بیرون!!!!

دکترا برام ارامبخش مینویسن

ارام بخش ها اثر مخرب تری دارن انگار!

آرومم میکنن بی حوصله ام ولی تو بی حوصلگی بازم خودم نیستم

من یه دختر پرهیجان و شیطون بودم 

انقدر که همه آدم های آروم و بیشتر دوست داشتن یجا آرزو کردم ای کاش منم بتونم آروم بشم

خیلی تمرین میکردم که آروم و مودب بشینم تو جمع!ولی فقط پنج دیقه دووم میاوردم!!!!

تا همین یکسال پیش همینطور بودم

ولی یکهو آرزوم براورده شد

ای کاش هیچوقت دلم نمیخواست آروم بشم

خدایا من و همون دختر شر و شیطون کن...

همون دختر بیخیال که دغدغه هاش درس بود و دانشگاه و ترقی

همون که همیشه میدویید و هیچوقت نمیرسید

البته الان هم نمیرسم

ببین خدا من پذیرفتم که بیماریم درمان نداره

من پذیرفتم که تا آخر عمر باید دارو مصرف کنم

من پذیرفتم که این بیماری زندگیم و درگیر خودش کرده

من پذیرفتم عوارضی هم داره

همه اینهارو پذیرفتم قبول.

اما تو نپذیر برام....

تو برام خیر بخواه

تو برام آرامش بخواه

تو برام شادی بخواه

تو برام خیر دنیا و آخرت بخواه 

تو برام بخواه کم نیارم...تو بخواه این اشک چشما دم به دیقه سرازیر نشن

تو نپذیر...

ببخش بنده ای را که جز اشک سلاحی ندارد...

ببخش گناهی را که بلا نازل میکند

ببخش گناهی که نعمت را تغییر میدهد...

تو ببخش من و تو فقط ببخش 

بغلم کن خدا

به قلبم معذرت خواهی بسیاری بدهکارم
بخاطر تمام روزهایی که
گرفت،شکست،تنگ شد
و کاری از من بر نمی آمد!
من و ببخش من
Designed By Erfan Powered by Bayan