پنجشنبه ۲۲ آذر ۹۷
تو حجوم مشکلات
تو اوج سختی ها دلم میخواد بشینم یه گوشه و کز کنم
حوصله هیچکس و ندارم
دیگه حوصله جر و بحث کردن با اقامون هم ندارم
جواب همه حرف های بی منطقش سکوته حتی وقتی بزنه زیر گوشم حوصله ندارم چپ چپ نگاش کنم و بغض کنم و بگم خیلی نامردی
میترسم اخر تیروئید بگیرم انقدر که بغضام و قورت میدم
محمد اصلا اعصاب نداره اوشاع اقتصادی و اوضاع جامعه رو بهونه میکنه خستگی و بهونه میکنه
با کار کردن من مخالفه
خلاصه که مشکلات همیشه بوده و هست فقط انگار روز به روز داره شدتش بیشتر میشه و از صبر و تحمل ما کاسته میشه
مشکلات و صبر رابطه معکوس دارن
خلاصه که به خودم قول دادم تو اوج همه این روزهای سخت و کسل کننده خدارو فراموش نکنم
یکم سخته!وقتی مریضی بیشتر سمت خدا میری ولی وقتی دلت مریض بشه سیاه بشه کدر بشه حوصله خدارو هم نداری
دلم ویروس گرفته حوصله خداروهم ندارم اما میرم سمتش که بی خدایی عادتم نشه
وقتی با جانباز مومنی دیدار داشتیم چندین سال پیش یه دست نوشته بهم داد نوشته بود دخترم خدارو فراموش نکن
تو این شرایط یاد نصیحت پدرانه و حکیمانش میفتم...