دیوار نوشت های آلاء


قدر هم و بدونیم

 وقتی دکتر گفت احتمال سرطان هست

 به محمد طور دیگه نگاه میکردم حس از دست دادن داشتم اینکه امکانش وجود داره که یه لحظه نباشم...

محمد طور دیگه برخورد میکرد روزهای تلخ و شیرینی بود

 وقتی دکنر گفت سرطان نیست و آی بی دیِ یه چی تو مایه های همون سرطان فقط اسمش با کلاس تره

 باز حس داشتن و از دست ندادن بهمون دست داد و برگشتیم به زندگی عادی...

به زور راهی کربلا کردمش 

دوشب قبل رفتن گفتم برو یکم نبینمت راحت شم:/

همون شبی که اب پشت سرش ریختم دلم ریخت 

خونه ساکت شد دلم برای کل کل کردنامون تنگ شد:'(

 فردای اون روز وقتی تماس هم نمیشد گرفت و گوشیش خاموش بود دلم بیشتر براش تنگ شد ...

کاش قبل از از دست دادن قبل از رفتن قدر هم و بدونیم...

 انقدر روزهای زندگی تکراری و روزمره شده که محبت کردن یادمون میره:'(

دلم میخواد قدر همه چی زندگیمو و بدونم قبل از اینکه فرصتم تموم بشه

کاش ....
ای کاش کاش ها ممکن شوند
عزیزم خوب میشی من دلم روشنه
فقط باور نکن که شکست خوردی.... ی روز با هم دیگه به این روزای سخت که گذشتن نگاه میکنید و میگید خدا رو شکر از پسش براومدیم
کاری به خوب شدن نشدن ندارم
ماها وقتی خیالمون راحته که حالمون خوبه فکر میکنیم عمر درازی داریم و فرصت هست که با هم باشیم
ولی وقتی فرصت و از دست میدیم تازه قدر هم و میدونیم
بیگ لایک
مچکرم
شنبه ۵ آبان ۹۷ , ۱۷:۴۱ آقای سر به هوا :)
اینکه قدر داشته هامونو بدونیم و بونیم ازشون استفاده کنیم خودش یه نعمته:
ان الانسان لربه لکنود
همانا انسان بسیاااااار ناسپاس است....
حیف که زیادی نمک نشناسیم:'(
موافقم 
تا در کنار هم هستیم باید قدر همو بدونیم :)
اره والا
من که تصمیم گرفتم ادم بشم
اگه یادم نره
متاسفانه ما قدر نعمتهایی که دوروبرمون هستن و برامون عادی میشن رو نمیدونیم
انگار این جز خصوصیت همه انسان هاست:'(
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
به قلبم معذرت خواهی بسیاری بدهکارم
بخاطر تمام روزهایی که
گرفت،شکست،تنگ شد
و کاری از من بر نمی آمد!
من و ببخش من
Designed By Erfan Powered by Bayan