دیوار نوشت های آلاء


بیماری

بطوراتفاقی شب عاشورا تلوزیون و روشن کردم سخنرلنی حاج آقا عالی بود تو حسینیه امام

گفتن اگه مشکلات نبود،مریضی نبود،مرگ نبود،مشکل مالی نبود

کسی سرش و بلند میکرد و خدا رو صدا بزنه؟؟؟

من هم یک نوچ ای کردم و خندیدم

واقعا تو اون موقعیت خدارو میخوایم چیکار!!!!!!!!

ان الانسان لربه لکنود

خود خدا گفته انسان نسبت به پروردگارش بسیار ناسپاس است

تا این مدت که مریض بودم یجور دیگه خدا رو صدا میزدم

وقتی تو هیئت مینشستم بین حسین حسین گفتن ها بلند خدا رو صدا میزدم 

میدونستم جز خدا مرحمی ندارم برای زخمم

شب های اول میگفتم معجزه کن خوب بشم و از بین بره این زخم روده

شب عاشورا بود که تصمیم گرفتم تسلیم بشم

پیش خودم گفتم این شاید برای رشد تو ضروری باشه و تو باید این دوره رو رد کنی

پس تسلیم باش 

و بی تابی نکن و از خدا هم طلبکار نباش!

هرکس حالم و بپرسه باخنده و خوشحالی جوابشو میدم و میگم عالی ام از این بهتر نمیشم یکم روده هوم اذیت میکنه و جدیدا کلیه هامم اضافه شده به اضافه معده

همشون به جنگ با من اومدن😃منم باهاشون میجنگم 

خدایا تو پناهم باش

اگه این بیماری من و یه قدم به تو نزدیک کنه با جون و دل پذیراشم

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
به قلبم معذرت خواهی بسیاری بدهکارم
بخاطر تمام روزهایی که
گرفت،شکست،تنگ شد
و کاری از من بر نمی آمد!
من و ببخش من
Designed By Erfan Powered by Bayan