دیوار نوشت های آلاء


خودت را در میان صحنه محشر تصور کن

دیشب خیلی غصه دار بودم که شب اول فاطمیه رو از دست دادم 

صبح دوستم شعری که همسرش سرودِ بود برام فرستاد، روضه ای بپا شد تو وجودم...

خیلی لذت بردم خودم، گفتم شما هم لذت ببرید

دنیا به شاعران بدهکار است!


خودت را در میان صحنه محشر تصور کن

خودت را بی کس و بی یارو بی یاور تصور کن


خودت را در میان شعله ها در موجی از آتش

خودت را در میان دود و خاکستر تصور کن


تصور کن خودت را در میان کوچه ی تنگی

و در آن کودکی را پیش یک مادر تصور کن


و بعدش مادری را که گرفته دست کودک را

و آنها را میان خیل یک لشکر تصور کن


و در ذهنت تجسم کن 40 نامرد جنگی را

که صف بستند پشت خانه حیدر، تصور کن-


40 نامرد جنگی و رخ ناموس پیغمبر

خودت تا انتهای قصه را دیگر تصور کن


بیا و بعد از این مثل علی فردای زینب را

تو از امروز با ساقی بی کوثر تصور کن


و این یعنی به یاد آور دوباره بیت اول را

خودت را در میان صحنه محشر تصور کن


بیا یک بار در عمرت فقط یک بار در عمرت

تمام نخل ها را در سرت بی سر تصور کن


تصور کن تو هم در گودی مقتل زمین خوردی

و حالا شمر را با چکمه اش بهتر تصور کن


بیا من بعد قاسم را علی اکبر تصور کن

بیا من بعد اکبر را علی اصغر تصور کن

......       ......      ......      ......

بماند داستان شام و مهمانی و بزم می

خودت تا انتهای قصه را دیگر تصور کن


#محمود_یوسفی


#فاطمیه  #مادر  #کوچه #دلتنگی #عاشقانه #اللهم‌العن‌الجبت‌والطاغوت


سلام 
ممنون به خاطر انتشار این شعر
خیلی زیبا بود
سلام
خواهش میکنم
🌻🌹🌹🌹
سلام

خیلی قشنگ بود ...
سلام

🌹🌹🌹
تسلیت میگم
التماس دعا
تسلیت😢
حاجت روا
بالاخره من یک بار از جناب قدح  زودتر کامنت گذاشتم
با اختلاف 9 دقیقه
ای جانم😅
يكشنبه ۳۰ دی ۹۷ , ۱۷:۱۰ آقای سر به هوا :)
اورین:)
:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
به قلبم معذرت خواهی بسیاری بدهکارم
بخاطر تمام روزهایی که
گرفت،شکست،تنگ شد
و کاری از من بر نمی آمد!
من و ببخش من
Designed By Erfan Powered by Bayan