دیوار نوشت های آلاء


پنجره

پنجره خونه همسایه دقیقا تو حیاط ما باز میشه 

سه سالی میشه که اومدم اینجا ولی یکبار هم ندیدم پنجره رو باز کنن ...

امروز دختری شیشه های اتاق و دستمال میکشید دلم میخواست برم بزنم به پنجره بگم بیا بشینیم با هم حرف بزنیم

وقتی اینجا زندگی میکردم و روزهایی بود که هیچکس نبود و تنهای تنها بودم دلم میخواست دو فنجون چای بریزم و اون تو خونه خودش و من هم تو حیاط بشینیم و باهم گپ بزنیم ولی حیف....

حیف هیچوقت پنجره اتاقش و باز نکرد تا ببینمش 

حتی نمیدونم اونطرف دیوار کی زندگی میکنه😢

گاهی عجیب دلت یه دوستی این مدلی میخواد 

هروقت میام شمال تو اوج زیبایی و طراوتش غم غربتش بدجور میگیرتم...

خوب برو در خونشون و بزن و باهاش صحبت کن :)
اینجایی ها خیلی سردن در و میکوبه روم ضایع میشم
باید خودشون تو دوستی پیش قدم بشن
بیا با خودم حرف بزن :(
فدای تو بشوم
برو آلا تق و تق در بزن :) 
خیلی یخن فاطمه

جمعه ۱۸ آبان ۹۷ , ۱۲:۵۶ آقای سر به هوا :)
حیاطش قشنگه:)
ماهم خونه قبلیمون سوت کور بود:/
ولی ماشاالله اینجا از هر پنجره ۳تا کله بیرونه:))
خونه بابام دقیقا همینه ساختمون های روبرو اپارتمانیه از هر طبقه چهارنفر زل میزنن تو حیاط تا سرویس میریم باید پوشیه بزنیم
اینجا دقیقا سه تا پنجره باز میشه تو حیاط ولی کسی پنجره رو باز نمیکنه
چه حیاط قشنگی:)

یاد یه بیت افتادم که یادم نمیاد:)))
چشمات قشنگه
ایول
به نظرم یه کیک یا اش یا غذا بریز تو ظرف ببر در خونه با لبخند بگو دیدم پنجره رو تمیز میکردین دلم به سمتتون پر کشید.  باب دوستی رو باز کن هر چقدر یخ باشن انسانن
فقط یه بار پنجره رو باز کرده بود بهش سلام کردم جواب نداد رفت و در و بست دیگه دلم پر نکشید سمتش
چقدر همسایه ها دور شدن از هم:(
قدیما خیلی رفت و آمد داشتن از فامیل هم نزدیکتر بودن
تاسف میخورم که تو روستا ها هم دور شدن انقدر و مردم ترجیح میدن زیاد ارتباط برقرار نکنن با کسی
جایی که من زندگی کردم یه قسمت از شمال کشور به شدت روابط سرد بود
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
به قلبم معذرت خواهی بسیاری بدهکارم
بخاطر تمام روزهایی که
گرفت،شکست،تنگ شد
و کاری از من بر نمی آمد!
من و ببخش من
Designed By Erfan Powered by Bayan